تکرار ادعای ترور شهید رئیسی یا قهرمان‌سازی از نتانیاهو؟/ از «خالی کردن دل مردم» دست بردارید

دامن زدن به اخبار خلاف واقع و تفسیر شرایط جنگی بر اساس این روایات در دو بعد انسجام اجتماعی و محاسبه قدرت دشمن ضربات مهلکی را بر نظام فکری مسئولین و مردم وارد می‌کند که عواقب سوء آن تا مدت‌های مدیدی باقی خواهد ماند.

به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز؛ پس از جنگ ۱۲ روزه علاوه بر ادعاهای اثبات نشده درباره وقایع این جنگ که بار امنیتی سنگینی برای نظام تصمیم‌سازی کشور و جامعه دارد، متاسفانه شاهد تکرار برخی ادعاهای خلاف واقع هستیم که مدت زمان زیادی از بسته شدن پرونده آن‌ها می‌گذرد.

بیشتر بخوانید؛

ادعای ترور سید ابراهیم رئیسی؛ گاف‌های ناتمام برای تخریب دولت یا نظام

ادعای ترور شهید رئیسی یکی از این دست موارد است که هر چند وقت یک بار از سوی برخی محافل سیاسی در رسانه‌ها مطرح می‌شود و پس از مدتی نیز فروکش می‌کند و حالا در کوران رقابت چهره‌های سیاسی برای رسانه‌ای کردن اطلاعات امنیتی تایید نشده بار دیگر به جریان افتاده است.

تکرار این ادعا از سوی برخی چهره‌های سیاسی یا نزدیکان رئیس‌جمهور سیزدهم در نهایت نه تنها موجب باورپذیری این خبر کذب در نزد برخی گروه‌های مردمی می‌شود، بلکه به نوعی تبدیل به بازویی قوی برای اسرائیل می شود به گونه‌ای که قدرت این رژیم بسیار بیشتر از آنچه در واقعیت است، نمایش داده خواهد شد.

در ادامه داغ نگه داشتن شایعه ترور شهید رئیسی این بار نوبت به میثم نیلی رسید تا در نقش برادر داماد رئیس‌جمهور شهید، ادعایی تایید نشده را بازخوانی کند. مدیر رجانیوز، ارگان رسانه‌ای جبهه پایداری در توئیتی نوشت است: «امسال زیارت اربعین بسیاری از مردم قدرشناس به نیابت شهید مظلوم، رئیسی عزیز قدم برداشتند. شهیدی که فقط شهید خدمت نبود؛ شهید علی طریق القدس بود؛ شهید دفاع از خاک وطن بود؛ شهید مبارزه با اسرائیل بود؛ شهید مبارزه با فساد بود؛ شهید مقاومت بود؛ و شهید ترور...»

این توئیت در شرایطی منتشر می‌شود که اسرائیل در جریان جنگ ۱۲ روزه، پس از ترور شماری از فرماندهان بلندپایه نظامی و دانشمندان هسته‌ای تلاش کرد تا رئیس‌جمهور نهم و سایر سران قوا را نیز ترور کند که خوشبختانه این تلاش به نتیجه نرسید.

البته این اولین باری نیست که اعضای جبهه پایداری بر خلاف موضع‌گیری رسمی نهادهای نظامی و امنیتی بر شایعه ترور شهید رئیسی پافشاری می‌کنند. دی ماه ۱۴۰۳ حمید رسایی، نماینده تهران در نشستی تحت عنوان فریاد ۴ از این گمانه‌زنی غیررسمی دفاع کرده و مدعی شده بود: «از اتفاقی که برای رئیس جمهور این کشور اتفاق افتاد با یک علامت سوال مواجه است؛ من نمی‌خواهم مثل برادرمان آقای غضنفری با قاطعیت بگویم ولی این علامت سوال وجود دارد و هیچکس نتوانسته این علامت سوال را تا الان پاک کند.»

همانطور که از اظهارات رسایی برمی‌آید، این شایعه بیشتر نیز از سوی کامران غضنفری عضو دیگر جبهه پایداری به شکل رادیکال‌تری بیان شده بود. وی نیز در همایش فریاد ۲ اظهار کرده بود: «ترور رئیس‌جمهور سابق به دست جمهوری آذربایجان و با دستور آمریکا و اسرائیل انجام شده است اما برخی در داخل کشور مصلت نمی‌دانند آن را علنی کنند! و علت سقوط بالگرد حامل ریاست جمهوری و همراهانش را به یک توده ابر نسبت می‌دهند.»

در همان ساعات اولیه سقوط بالگرد حامل شهید ابراهیم رئیسی، شبکه‌های ضدانقلاب با هدف تشدید شایعات درباره علت شهادت رئیس‌جمهور پیشین به میدان آمدند و مدعی شدند بالگرد مذکور، هدف یک موشک دوش‌پرتاب قرارگرفته و تعدادی دیگر از سقوط عمدی آن توسط خلبان خبر می‌دادند؛ اخباری که هیچ‌یک وجاهت قانونی و معتبر نداشت و صرفا با هدف غبارآلود کردن فضا در راستای دستیابی به مطامع بیگانگان طراحی شده بود.

هر چند ماجرای سقوط بالگرد رئیس‌جمهور با گزارش ستاد کل نیروهای مسلح بسته ‌شد اما متاسفانه در ماه‌های اخیر هر بار حادثه‌ای در داخل یا در سطح منطقه اتفاق می‌افتد، همچنان شاهدیم که برخی افراد و جریان‌های سیاسی در تلاش هستند تا با زیر سؤال بردن گزارش جامع ستاد کل، بار دیگر پرونده سقوط بالگرد شهید رئیسی را بازکرده و امنیت روانی جامعه را به هم بزنند.

تا پیش از حمله نظامی اسرائیل به ایران که جنگ روایت‌ها از میزان قدرت نظامی و امنیتی طرفین تا این حد در معادلات منطقه‌ای تعیین کننده نبود، زیان امنیتی برجسته کردن چنین شایعاتی به اندازه شرایط فعلی گزاف نبود اما واقعیت این است که پس از توقف جنگ شرایط بسیار حساس‌تر شده است.

شایعه‌پردازی از داخل، برگ برنده برای خارج

در وضعیت کنونی، وقتی به طور رسمی اعلام می‌شود که اسرائیل روز، ساعت و مکان جلسه شورای امنیت ملی را ۳ روز پس از تهاجم نظامی به ایران شناسایی کرد و سپس با شلیک شش بمب، ورودی‌ها و خروجی‌های ساختمان را هدف قرار داد و سران قوا و سایر اعضای شعام، صرفا به طرز معجزه‌آسایی توانستند نجات پیدا کردند! مردم کوچه و بازار درباره سطح امنیت کشور چه تصوری پیدا می‌کنند.

در کنار چنین روایاتی، وقتی برخی جریان‌ها مدام پافشاری می‌کنند که رئیس‌جمهور پیشین را نیز اسرائیل ترور کرده است؛ کم‌کم زمینه فروپاشی روانی جامعه فراهم می شود. آیا دامن زدن به این جو ناامنی، برگ برنده‌ای برای افزایش بازی‌های روانی نخست‌وزیر اسرائیل پس از جنگ ۱۲ روزه و در آستانه تهدید تروئیکای اروپایی برای فعال کردن مکانیزم ماشه نیست؟

باید در نظر داشت این جنگ روانی از زمان حمله اسرائیل به سفارت ایران در دمشق روی دور تند قرار گرفته است و حالا پس از سپری شدن یک و سال اندی به نقطه جوش رسیده است؛ به نحوی که نتانیاهو در ماه‌های اخیر با پیام‌های ویدئویی متعددی یک بار از جنبش «زن، زندگی، آزادی» حمایت می‌کند و خود را حامی زنان جامعه ایرانی جلوه می‌دهد و روز دیگر برای بحران آب در ایران دلسوزی می‌کند!

آیا اظهارات ضدامنیتی محدود به حلقه دولت سیزدهم می‌شود؟

متاسفانه تلاش ناخواسته برای توپ زدن در زمین صهیونیست‌ها صرفا محدود به برخی یاران دولت پیشین نمی‌شود و اعضای دولت چهاردهم نیز پس از جنگ ۱۲ روزه وارد رقابت تنگاتنگ برای روایت ترور ناکام رئیس‌جمهور شده‌اند.

در آخرین ادعای تایید نشده از این دست، محسن حاجی میرزایی مسئول دفتر مسعود رییس‌جمهور، روز بمباران جلسه شعام و وقایع پس از آن را این‌گونه روایت کرده است: «در آن جلسه هیچ روزنه‌ای برای فرار وجود نداشت و موشک‌ها فقط با ایجاد شکاف در بتن‌ها امکان خروج افراد را فراهم کرده بودند. امیر موسوی نیز در جریان حادثه سر و صورتش پر از خاک و لباس‌هایش پاره شده بود. آقای مومنی که با ایشان آمده بودند، به دلیل تنفس خاک در محوطه دچار مشکل شده بودند که تیم پزشکی تنفس او را کنترل کرد.»

وی در ادامه این روایت نیز گفته است: «فردای آن روز پزشکان بخشی از خون متورم پزشکیان را تخلیه کردند و تاکید کرد برخلاف برخی اظهارنظرها، هیچ روزنه‌ای از قبل تعبیه نشده بود و تنها شکافی که بتن ایجاد کرده بود، با دست باز شده تا افراد بتوانند خارج شوند. پس از حادثه، پزشکیان با همین وضعیت به ملاقات مقام معظم رهبری رفتند.»

بر اساس روایت‌های غیررسمی از این حادثه، یک روز گفته می‌شود سران قوا از طریق یک دریچه توانستند از محل بمباران شده، خارج شوند و روز دیگر نیز این خبر می‌آید که ساختمان اصلا هیچ دریچه یا راه خروجی اضطراری نداشته و رئیس‌جمهور صرفا از طریق شکافی که بر اثر انفجار ایجاده شده، توانسته است خود را نجات بدهد!

حاجی میرزایی همچنین اظهار کرده است: «در طول این ۱۲ روز، ملاقات‌های حضوری آقای پزشکیان با آقا کاملا برقرار بود. این ارتباط قطع نشده بود، نه زمان ملاقات کوتاه‌تر شد و نه فاصله زمانی تغییر کرد؛ همه جلسات طبق روال و زمانبندی قبلی انجام می‌شد.»

از آنجائی‌که روایات حمله اسرائیل به جلسه اعضای شعام در غرب تهران غیررسمی است، هنوز مشخص نشده است که کدام یک از افراد این شورا در جلسه حضور داشتند اما بر اساس همین روایات پراکنده به نظر می‌رسد، سران سه قوه و فرمانده کل ارتش و وزیر کشور در جلسه حاضر بودند.

هرچند حمله اسرائیل به جلسه شعام هیچ دستاورد نظامی برای این رژیم نداشت با این حال یک عملیات شکست خورده نظامی به سوژه‌ای جذاب برای مسئولین کشور از وحید جلیلی قائم‌مقام صداوسیما تا شخص رئیس‌جمهور تیدیل شد؛ سوژه‌ای که دامن زدن به آن بر خلاف اقتدار و امنیت ملی است یعنی نجات سران قوا از طریق یک سوراخ!

افشای جزئیات ترور ناکام رئیس‌جمهور شاید با نیتِ خیرِ دفاع از وی در برابر کسانی باشد که پروژه عدم کفایت سیاسی‌اش را کلید زده‌اند اما ماجرا زمانی بعد امنیتی به خود می‌گیرد که با فرض مطابقت اظهارات حاجی میرزایی و امثال وی با واقعیت، تا چه حد بیان آن‌ها در شرایط جنگی عقلایی است؟ به نظر می‌رسد این افراد مصلحت بزرگ‌تری که حفظ جزئیات مربوط به حادثه مذکور است را فدای مصلحت کوچک‌تر یعنی دفاع از پزشکیان در برابر هجمه برخی جریان‌های سیاسی کرده‌است!

حفاظت و تامین امنیت جلسه شعام آن هم در شرایط جنگی نیاز به توانایی امنیتی-نظامی بسیار بالایی دارد اما وقتی به راحتی گفته می‌شود اسرائیل توانسته است ۶ نقطه از جلسه را مورد هدف قرار دهد، مخاطب این پیام را دریافت می‌کند که پس دشمن از توانایی اطلاعاتی پیچیده‌تری برخوردار است و ممکن نسبت به آینده زندگی در جامعه‌ای که حتی مسئولان عالیرتبه آن نیز از خطر در امان نیستند، بیمناک شود. چنین وضعیتی باعث می‌شود تا افراد جامعه در خوش بینانه‌ترین حالت دست به رفتارهای عجیب تدافعی خواهند بزنند.

اظهارات نسنجیده از این دست فقط محدود به اخبار تایید نشده درباره ترور روسای‌جمهور نمی‌شود و در این بین شاهد انبوهی از ناسنجیده گویی‌های ریز و درشت دیگری نیز هستیم؛ از جمله روایت کذب مصطفی کواکبیان درباره ماجرای کاترین شکدم یا ادعای عجیب عبدالله گنجی درباره پیدا شدن طلسم‌های یهودی در خیابان‌های تهران، ادعای هدف قرار گرفتن اف-۳۵ در صدا و سیما و غیره. همگی این ادعاها در بهترین حالت تبلیغی رایگان برای اسرائیل با هزینه بسیار گزاف علیه منافع جمهوری اسلامی ایران است.

وقتی حتی رهبر انقلاب هم نمی‌دانست جنگ می‌شود!

پس از جنگ ۱۲ روزه چهره‌های شاخص سیاسی هر یک از جریان‌های داخلی تلاش می‌کنند تا با حضور در صدا و سیما یا یکی از برنامه‌های اینترنتی گفتگو محور تحلیلی از علل و دامنه جنگ اخیر و پیش‌بینی آینده این تقابل ارائه دهند. متاسفانه برخی از این تحلیل‌ها علاوه بر این‌که مبتنی بر واقعیت‌های تایید نشده است، بر اساس اظهارات کذب شکل گرفته است. بنابراین نه تنها نمی‌تواند برای مردم و مسئولین راهگشا باشد بلکه گرهی را نیز به این وضعیت می‌افزاید. به عنوان مثال محسن هاشمی در رسانه ملی گفته است: «فکر نمی‌کردیم جنگ شود؛ حتی رهبری هم فکر نمی‌کرد، جنگ بشود و گفتند «مذاکره نمی‌کنیم، جنگ هم نمی‌شود.»

البته این ادعای هاشمی با واکنش تند مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب روبرو شد. وی در شبکه ایکس نوشت: «سخن رهبر انقلاب مبنی بر اینکه نه‌ جنگ می‌شود و نه مذاکره می‌کنیم، مربوط به حدود ۷ سال پیش یعنی سال ۹۷ است؛ و همه دیدند محقق شد. و اتفاقا معظم‌له در نماز عیدفطر امسال ضمن تصریح به احتمال شرارت دشمن تهدید کردند: «قطعاً ضربۀ متقابل محکمی خواهند خورد.» و این هم محقق شد.»

واقعیت این است که رهبر انقلاب سخنان فوق را ۲۳ مردادماه سال ۱۳۹۷؛ درست در زمانی‌که وزیر خارجه آمریکا، فهرستی ۱۲ گانه از پیش‌شرط‌ها را برای مذاکره با ایران ارائه داده بود، بیان کردند. در چنین شرایطی رهبر انقلاب بر بی‌فایده بودن مذاکره با دولت ترامپ که چند ماه قبل از برجام خارج شده بود تاکید و تصریح کردند جمهوری اسلامی ایران زیر فشار مذاکره نمی‌کند و تهدید نظامی ترامپ نیز عملی نمی‌شود.

بنابراین عبارت «نه مذاکره می‌کنیم و نه جنگ می‌شود»، مربوط به شرایط ۷ سال قبل بود و هیچ ارتباطی با پیش‌بینی درباره جنگ ۱۲ روزه ندارد و ادعای غافلگیری رهبر انقلاب درباره جنگی که ۲۳ خردادماه ۱۴۰۴ آغاز شد، کذب است. اما نسبت دادن چنین تحلیلی به ایشان باعث خطای محاسباتی در میان مردم و مسئولین می‌شود. خطایی که بسامد کوتاه‌مدت و بلندمدت آن تاثیرات سوء فراوانی در سطح داخلی و منطقه‌ای دارد.

گل به خودی غضنفرها با خالی کردن دل مردم

مروری گذرا بر مواضع رهبر انقلاب در ماه‌های اخیر نشان می‌دهد ایشان حمله نظامی اسرائیل به ایران را محتمل می‌دانستند و بر این اساس در نماز عید فطر ۱۴۰۴ خاطرنشان کردند: «اگر شرارتی انجام بگیرد، قطعاً ضربه‌ متقابل محکم خواهند خورد.»

علاوه بر این، بسیاری از مقام‌های نظامی و سیاسی نیز در دوران جنگ اخیر و پس از آن‌ها بارها اظهار کردند که تقریبا از یک سال پیش احتمال حمله نظامی اسرائیل به ایران بالا بود.

با این حال در تمام این دوران، راهبرد رهبر انقلاب بر این اصل بود که هرچند نباید تهدیدات دشمن را دست‌کم گرفت اما جایز نیست با بزرگنمایی قدرت آن‌ها، بذر یاس و ناامیدی در میان مردم پاشیده و اصطلاحات «تو دل مردم خالی شود».

ایشان ۲۱ آذرماه ۱۴۰۳ در دیدار اقشار مختلف مردم در بخشی از یک سخنانی پیرامون تحولات اخیر منطقه خاطرنشان کرده بودند: «یک عده‌ای البته همتشان این است که تو دل مردم را خالی کنند. این نباید اتفاق بیفتد. حالا بعضی در خارج این کار را می‌کنند، تلویزیونهای خارجی، رادیوهای خارجی، روزنامه‌های خارجی به زبان فارسی با مردم حرف می‌زنند، جوری تصویر می‌کنند قضایا را که مردم را بترسانند، تو دل مردم را خالی کنند. آن حالا تدبیرش جور دیگر است. با آن‌ها جور دیگری باید برخورد کرد. اما در داخل کسی نباید این کار را بکند. در داخل اگر کسی در تحلیلی، در بیانی جوری حرف بزند که معنایش خالی کردن تو دل مردم باشد، این جرم است. باید دنبال بشود.»

بنابراین افشای مسائل امنیتی ولو با اهداف خیراندیشانه که منجر به بزرگنمایی قدرت دشمن شود یا هر نوع کژتابی و خلاف واقع‌گویی در بیان روایات تاریخی که منجر به ایجاد یاس و انفعال در جامعه و در نتیجه تضعیف در برابر دشمنان شود، قطعا ممنوع است.

راهبردی که پس از شتاب گرفتن حوادث منطقه در یک سال اخیر بویژه جنگ ۱۲ روزه از سوی بسیاری از مسئولین و فعالان سیاسی و رسانه‌ای مورد غفلت قرار گرفته است. غفلتی که اگر در آن بازنگری صورت نگیرد اسرائیل با هزینه بسیار کمتری می‌تواند به اهداف خود در تقابل‌های مستقیم و غیرمستقیم آتی برسد.

انتهای پیام/

کد خبر: 1277955

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =