تشدید بیسابقه درگیریهای نظامی میان ایران و اسرائیل، منطقه خاورمیانه را وارد مرحلهای جدید از بیثباتی و ناامنی کرده است؛ وضعیتی که نهتنها آینده این دو کشور، بلکه مسیر تحولات بسیاری از بازیگران منطقهای و حتی نظام بینالملل را تحت تأثیر قرار داده است.
حملات هوایی گسترده، هدفگیری زیرساختهای حیاتی و افزایش شمار تلفات غیرنظامیان، سطح تنش را به مرز بحران رسانده و نگرانیها درباره گسترش دامنه جنگ و ورود بازیگران ثالث، از جمله ایالات متحده، به اوج خود رسیده است.
افزون بر جنبههای ژئوپلیتیکی و امنیتی، این بحران تبعات اقتصادی گستردهای نیز به همراه داشته است. اختلال در بازار جهانی انرژی، آسیب به زیرساختهای حملونقل و افزایش ریسک در بازارهای مالی، تنها بخشی از اثرات اقتصادی این جنگ است که بر معیشت میلیونها نفر در نقاط مختلف جهان تأثیرگذار خواهد بود.
در همین حال، تداوم و تشدید بحران میتواند مسیر آینده منطقه و نظم جهانی را بهطور بنیادین تغییر دهد.
با اینهمه، برخی نشانههای محدود از تمایل به تنشزدایی وبازگشت به مذاکرات مشاهده میشود. هرچند این روزنههای دیپلماتیک بسیار شکننده و در گرو تحولات میدانی و اراده بازیگران اصلی است، اما همچنان امیدی هرچند ناچیز برای توقف روند فعلی باقی مانده است.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
تأثیر جنگ ایران و اسرائیل بر کشورهای همسایه
گسترش دامنه درگیری میان ایران و اسرائیل، کشورهای همسایه مانند لبنان، سوریه، ترکیه - عراق، اردن و مصر را با تهدیدات جدی مواجه کرده است. افزایش بیثباتی امنیتی، فعال شدن گروههای نیابتی، خطر حملات موشکی و شکلگیری موج جدید پناهجویان، شرایط منطقه را بهشدت شکننده کرده است.
همچنین کشورهای خلیج فارس که زیرساختهای انرژی و تجارتشان به ثبات منطقه وابسته است، نگران پیامدهای نظامی و اقتصادی این بحران هستند.
از منظر بینالمللی، مداخله نظامی احتمالی ایالات متحده یا متحدانش میتواند منافع و پایگاههای آنان را هدف مستقیم حملات قرار دهد و دامنه بحران را از سطح منطقهای فراتر برده و به یک بحران جهانی تبدیل کند. بیثباتی گسترده ناشی از جنگ میتواند درگیریهای نیابتی را در لبنان، سوریه و عراق احیا کرده و توازن شکننده خاورمیانه را به هم بریزد.
این شرایط، همراه با اختلال در تنگه هرمز — گذرگاهی که حدود یکسوم نفت و یکپنجم گاز مایع جهان از آن عبور میکند — میتواند موجب جهش شدید قیمت انرژی و آغاز بحران جهانی در این حوزه شود.
مهمترین تهدیدهای منطقهای و جهانی ناشی از درگیری
ناامنی در مسیرهای حیاتی تجارت دریایی مانند خلیج فارس، دریای سرخ و کانال سوئز نیز زنجیره تأمین جهانی را مختل کرده و صادرات مواد غذایی، کالاهای صنعتی و انرژی را کاهش میدهد که فشار قابل توجهی بر اقتصادهای واردکننده وارد میآورد.
درگیری میان ایران و اسرائیل با دامن زدن به بیثباتی ژئوپلیتیکی، زمینه احیای درگیریهای نیابتی در کشورهای آسیبپذیر مانند لبنان، سوریه و عراق را فراهم کرده و توازن شکننده خاورمیانه را بهطور جدی بر هم زده است.
از سوی دیگر، افزایش حملات به مناطق مسکونی و تخریب زیرساختهای شهری بحران انسانی گستردهای را رقم زده که با ایجاد موج جدیدی از آوارگان، ظرفیتهای انسانی و خدماتی کشورهای همسایه را تحت فشار مضاعف قرار داده است.
در همین حال، بازارهای مالی منطقهای نیز دستخوش نوسانات شدید شدهاند؛ افت شاخصهای بورس، افزایش بهای طلا بهعنوان دارایی امن، کاهش اعتماد سرمایهگذاران، خروج گسترده سرمایه، و رشد هزینههای بیمه و حملونقل، همگی از پیامدهای فوری این بحران ژئوپلیتیکی هستند که ابعاد اقتصادی و مالی آن را پیچیدهتر کردهاند.
پیامدهای بحران بر حوزههای کلیدی اقتصاد
در چارچوب بحران ایران و اسرائیل، سه بخش کلیدی اقتصادی—انرژی، حملونقل و بازارهای مالی—بیشترین آسیبپذیری را تجربه کردهاند. در حوزه انرژی، حملات به زیرساختهای کلیدی ایران منجر به کاهش شدید صادرات نفت و گاز شده و همزمان، توقف تولید در میادین لویاتان و کاریش اسرائیل، که تأمینکننده اصلی گاز برای مصر و اردن بودند، موجب اختلال در عرضه انرژی در سطح منطقهای شده است.
تهدید بستن تنگه هرمز نیز، حتی بدون اجرا، باعث افزایش قیمت جهانی نفت از ۶۵ به ۷۸ دلار شده و سطح نااطمینانی در بازار انرژی را بهطور چشمگیری بالا برده است.
در بخش حملونقل، اختلال در زنجیرههای لجستیکی منطقهای، کاهش حملونقل دریایی در خلیج فارس، دریای سرخ و کانال سوئز، و توقف بخشی از صادرات، تجارت جهانی را با چالشهای جدی روبهرو کرده است.
از طرف دیگر، بازارهای مالی کشورهای منطقه نیز بهشدت متأثر شدهاند؛ افت شاخصهای بورس، افزایش قیمت داراییهای امن، تشدید ریسک اعتباری و فرار سرمایه از جمله مهمترین پیامدهاست. بهویژه تعطیلی میادین گازی اسرائیل به توقف بخشی از صنایع گازبر در مصر انجامیده و کاهش صادرات انرژی به این کشور و اردن، نشاندهنده اثرات زنجیرهای بحران بر ثبات اقتصادی منطقه است.
فرصت طلبی برخی بازیگران منطقهای و جهانی از این بحران
در حالیکه تنشهای نظامی ایران و اسرائیل خطرات گستردهای برای ثبات منطقهای و امنیت انرژی جهان ایجاد کردهاند، برخی بازیگران مانند عربستان سعودی و روسیه، این بحران را فرصتی برای جبران کاهش درآمدهای نفتی خود قلمداد کردهاند.
افزایش ریسک ژئوپلیتیکی باعث رشد بهای نفت در بازارهای جهانی شده و این موضوع، امکان بازسازی ذخایر ارزی و بهبود وضعیت مالی کشورهایی با اقتصاد متکی به نفت مثل روسیه وعربستان سعودی را فرآهم آورده است. در همین راستا، انس الحاجی، تحلیلگر برجسته بازار جهانی انرژی، به اشاره به افزایش قیمت نفت پس از شروع این جنگ گفت : «قیمت نفت اکنون بالاتر از محدوده ‘نقطه شیرین’ است»
این اصطلاح به سطح قیمتی اشاره دارد که در آن تولیدکنندگان بیشترین سود را بدون تهدید تقاضا یا رکود جهانی کسب میکنند. فراتر رفتن از این سطح، نشان میدهد که بحران ایران و اسرائیل، علاوه بر تهدید امنیت انرژی، در کوتاهمدت برخی کشورها را به نفع اقتصادی رسانده—هرچند این وضعیت ناپایدار بوده و در بلندمدت میتواند به ضرر کل بازار جهانی انرژی تمام شود.
علاوه بر این، افزایش حملات به مناطق مسکونی و تخریب زیرساختهای شهری بحران انسانی گستردهای بهوجود آورده که موج جدیدی از آوارگان را روانه کشورهای همسایه کرده و ظرفیتهای محدود آنها را تحت فشار قرار داده است. همزمان بازارهای مالی منطقه نیز با نوسانات شدید مواجه شدهاند؛ افت شاخصهای بورس، افزایش قیمت طلا به عنوان دارایی امن، کاهش اعتماد سرمایهگذاران و خروج گسترده سرمایه، همراه با افزایش هزینههای بیمه و حملونقل، پیامدهای فوری این بحران ژئوپلیتیکی هستند که عمق تأثیرات آن را تشدید میکنند.
پیامدهای بلندمدت جنگ
تغییر توازن قدرت منطقهای به نفع اسرائیل از پیامدهای مهم این بحران است که با تضعیف شدید ایران و شبکههای مقاومت وابسته به آن مانند حزبالله، حماس و حوثیها همراه خواهد بود.
از سوی دیگر، بستهشدن احتمالی تنگه هرمز—مسیر عبور ۲۰ درصد نفت دریایی جهان—باعث تشدید بحران انرژی جهانی میشود و ممکن است واکنش نظامی آمریکا را به دنبال داشته باشد و روابط ایران با چین را تیرهتر کند.
این ناامنی گسترده همچنین کشورهای منطقه و فراتر از آن را به افزایش سرمایهگذاری در انرژیهای جایگزین و توسعه منابع تجدیدپذیر ترغیب خواهد کرد. در مقابل، هزینههای نظامی افزایش یافته و منابع مالی کمتری به زیرساختها و توسعه اقتصادی اختصاص مییابد که رشد منطقه را کند میکند. موج جدیدی از آوارگان جنگی نیز فشار سنگینی بر زیرساختهای کشورهای همسایه وارد ساخته و بحران انسانی را تشدید میکند.
علاوه بر این، افزایش رقابت تسلیحاتی و خروج احتمالی برخی بازیگران از چارچوبهای بینالمللی، تهدیدی جدی برای رژیم عدم اشاعه هستهای محسوب میشود که میتواند روند تسریع برنامههای هستهای در منطقه را افزایش دهد.
چشمانداز صلح و کاهش تنش
با وجود شدت درگیریها، برخی نشانههای اولیه از تلاش برای مهار بحران و بازگشت به میز مذاکره دیده میشود؛ از جمله ابتکارات دیپلماتیک اروپا که گفتگوهایی برای برگزاری مذاکرات اضطراری هستهای با مشارکت ایران را در جریان دارد و فشارهای بینالمللی از سوی کشورهایی مانند روسیه و اعضای اتحادیه اروپا که خواستار توقف درگیری و بازگشت به مسیر دیپلماسی شدهاند.
با این حال، تحلیلگران معتقدند تمایل ایران به مذاکره بیشتر ناشی از ضعف است تا تمایل واقعی به صلح و با توجه به ماهیت وجودی جنگ برای هر دو طرف و فقدان میانجیگران قابل اعتماد، تحقق یک صلح پایدار در شرایط کنونی بسیار دشوار به نظر میرسد.
جنگ ایران و اسرائیل چه تاثیراتی خواهد گذاشت؟
گسترش درگیری میان ایران و اسرائیل پیامدهای ژرف و چندلایهای برای خاورمیانه و فراتر از آن به همراه دارد. این جنگ، علاوه بر تحمیل خسارات گسترده به دو کشور درگیر، موجب تشدید بیثباتی امنیتی و افزایش فعالیت گروههای نیابتی در کشورهای همسایه مانند عراق، اردن و مصر شده و کل منطقه را در معرض تنشهای فزاینده قرار داده است.
در سطح بینالمللی، اختلال در بازار انرژی، حملونقل دریایی و زنجیره تأمین کالا—بهویژه در گذرگاههای حیاتی مانند تنگه هرمز و کانال سوئز—خطر بروز شوکهای اقتصادی فراگیر را بهدنبال دارد.
بخشهای کلیدی اقتصاد جهانی، از جمله انرژی، بازارهای مالی و تجارت بینالمللی، بهویژه در کشورهایی که به درآمدهای نفتی متکی هستند، در برابر این بحران بیشترین آسیبپذیری را دارند و اثرات آن میتواند بهسرعت به سراسر جهان سرایت کند.
در حالیکه تداوم جنگ میتواند ساختارهای سیاسی و اقتصادی منطقه و نظام جهانی را وارد یک بحران مزمن کند، هنوز روزنههایی برای کاهش تنش و بازگشت به مسیر دیپلماسی باقی مانده است.
هرچند نشانههایی از تمایل ایران به تنشزدایی دیده میشود، این امر بیش از آنکه ناشی از ابتکار صلحجویانه باشد، حاصل آسیبپذیری راهبردی تهران در برابر فشارهای نظامی و اقتصادی است. با این حال، ابتکارات دیپلماتیک برخی بازیگران بینالمللی، بهویژه کشورهای اروپایی، میتواند در مدیریت بحران نقش مهمی ایفا کند.
با وجود این، فقدان اعتماد متقابل، نبود اراده سیاسی مؤثر و وابستگی دو طرف به سیاست بازدارندگی، تحقق یک صلح پایدار را با چالشهای جدی مواجه کرده است. در صورتی که بازیگران منطقهای و جهانی نتوانند از فرصتهای محدود موجود برای مصالحه بهره بگیرند، تداوم این درگیری نهتنها هزینههای انسانی و اقتصادی سنگینی به همراه خواهد داشت، بلکه آینده ثبات در خاورمیانه و امنیت بینالمللی را برای سالها تضعیف خواهد کرد.