از زمان حمله اسرائیل به خاک ایران، دونالد ترامپ، چهلوهفتمین رئیسجمهور آمریکا اظهاراتی درباره احتمال ورود واشنگتن به این درگیری مطرح کرده؛ تصمیمی که طبق قانون اساسی آمریکا رئیسجمهور بهتنهایی نمیتواند درباره آن تصمیم بگیرد و این موضوع به کنگره مربوط میشود.
ترامپ روز چهارشنبه ۱۸ ژوئن در جمع خبرنگاران در محوطه کاخ سفید گفت: «شاید این کار را بکنم، شاید هم نه.» اظهاراتی دوپهلو که حتی در میان نزدیکان رئیسجمهور آمریکا هم نگرانیهایی بهوجود آورده است.
یک روز پیش از آن، توماس ماسی، نماینده جمهوریخواه و رو خانا، نماینده دموکرات پیشنویس قطعنامهای را به مجلس نمایندگان ارائه دادند تا مانع از آن شوند که ترامپ بدون اجازه کنگره آمریکا، کشور را وارد درگیری نظامی کند. توماس ماسی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «این جنگ ما نیست و حتی اگر بود بر اساس قانون اساسی تصمیم با کنگره است.»
طبق قانون اساسی آمریکا، رئیسجمهور فرمانده کل نیروهای مسلح است (ماده دوم، بخش دوم)، اما تصمیمگیری درباره اعلام جنگ برعهده کنگره است که از مجلس نمایندگان و سنای آمریکا تشکیل شده (ماده اول، بخش هشتم، بند یازدهم). آخرین باری که آمریکا بهطور رسمی وارد جنگ شد، سال ۱۹۴۲ در جریان جنگ جهانی دوم و علیه رومانی بود.
با این حال در عمل ماجرا متفاوت است. آن دِزین، استاد دانشگاه پاریس-نانتِر و نویسنده کتاب «قضات علیه آمریکا: تسخیر دیوان عالی توسط راست افراطی» میگوید: «رؤسایجمهور آمریکا سالهاست بدون مشورت با کنگره، کشور را وارد جنگ میکنند. همین باعث شد که کنگره در سال ۱۹۷۳ قانونی درباره «اختیارات جنگی» تصویب کند تا آزادی عمل رئیس جمهور را محدود و نظارت بر آن را حداقل پس از این اقدام تضمین کند.»
این قانون که ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت تلاش کرد آن را وتو کند، میگوید، اگر رئیسجمهور آمریکا به دلیل تهدیدی فوری دستور عملیات نظامی بدهد باید ظرف ۴۸ ساعت به کنگره گزارش دهد. این عملیات حداکثر میتواند ۶۰ روز ادامه داشته باشد و تنها ۳۰ روز اضافه برای بازگرداندن نیروها در نظر گرفته شده است. برای ادامه حضور نظامی باید مجوز کنگره صادر شود.
قوانین خاص برای استفاده از نیروی نظامی
آمریکا تاکنون چند بار با استفاده از قانونی موسوم به «مجوز استفاده از نیروی نظامی» (AUMF) وارد جنگ شده؛ مجوزی که کنگره به دولت میدهد تا در شرایط خاص عملیات نظامی انجام دهد. برای مثال در سال ۱۹۹۱ در جریان جنگ خلیج فارس و سال ۲۰۰۱ پس از حملات ۱۱ سپتامبر و آغاز جنگ افغانستان چنین مجوزی صادر شد. در سال ۲۰۰۲ نیز قانونی مشابه مجوز حمله نظامی به عراق را صادر کرد. آن دِزین میگوید: «جرج بوش [رئیسجمهور وقت] با استفاده از فضای روانی پس از حملات تروریستی توانست این مجوز را بگیرد.»
ترامپ هم در سال ۲۰۲۰ با استناد به قانون سال ۲۰۰۲، دستور ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را صادر کرد. حالا این سوال مطرح است که آیا او میتواند با استناد به این قانون وارد جنگ با ایران شود؟
طی سالهای اخیر هم دموکراتها و هم برخی جمهوریخواهان خواستار لغو این قانون شدهاند؛ قانونی که به باور آنها تاریخ مصرفش گذشته و کاربردش تحریف شده است.
جمهوریخواهان در تردید
احتمال ورود نظامی ایالات متحده در این جنگ در خود آمریکا هم محل اختلاف است. آن دِزین میگوید حتی در میان حامیان ترامپ، دو دسته وجود دارد، یک گروه که شامل نئوکانها و چهرههای تندرو است و خواهان اقدام نظامیاند و گروهی دیگر که معتقدند ترامپ با شعار صلحطلبانه انتخاب شد و نباید وارد جنگ شود.
رئیسجمهوری که وعده داده بود ظرف ۲۴ ساعت به جنگ اوکراین پایان میدهد حالا باید مراقب باشد که به عنوان چهرهای جنگطلب شناخته نشود.
آن دِزین افزود: «ترامپ شخصیتی غیرقابلپیشبینی دارد. آیا برخلاف خواست کنگره و افکار عمومی عمل خواهد کرد؟ این سؤالی بیپاسخ است.» او در عین حال تاکید میکند: «حمله محدود به سایت هستهای فُردو بهمعنای جنگ نیست. چنین اقداماتی اغلب در اتاق بحران با حضور رئیسجمهور و مشاورانش تصمیمگیری میشود.»
به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
در نتیجه حتی اگر ترامپ دستور حمله نظامی به ایران را صادر کند، لزوما بهمعنای آغاز جنگ رسمی آمریکا با ایران نخواهد بود.