اقتصاد ایران طی سالهای گذشته دچار چالشهای متعددی بوده است. یکی از مهمترین چالشهایی که باعث نگرانی فعالان اقتصادی شده؛ این است که نرخ تشکیل سرمایه ثابت در کشور، طی سالهای گذشته منفی بوده است؛ بهطوری که دهه گذشته بهعنوان دهه ازدسترفته شناخته میشود؛ به عبارت دیگر ایران دچار فرسودگی شده و سرمایهگذاری خالص در این کشور انجام نشده است، این در حالی است که بسیاری از کشورهای دنیا و بهویژه کشورهای منطقه خلیج فارس در حال ایجاد زیرساخت برای توسعههای آتی بوده و هستند و در حوزههای مختلف سرمایهگذاری کردهاند، ولی کشور ایران بهطور خالص فقط مستهلک شده و این موضوع چالش جدی برای نسلهای آینده خواهد بود؛ از این رو مسئله توجه به سرمایهگذاری اهمیت بسیار زیادی دارد.
موضوع "سرمایهگذاری برای تولید" که هدف سال جاری قرار گرفته میتواند اهمیت بسیاری داشته باشد؛ بازارسرمایه هم یکی از نقاطی است که میتواند با ایجاد جذابیت برای سرمایهگذاران منابع خرد و مازاد منابع نهادها را به سمت تولید هدایت کند ولی این مهم، نیاز به برنامهریزی بلندمدت و رویکرد استراتژیک در بازار سرمایه دارد.
یکی از مهمترین دغدغههایی که سد راه سرمایهگذاری برای تولید و کاهش جذابیت بازارسرمایه است؛ مسئله ناترازی انرژی است. در سال های گذشته بهطور مداوم در این خصوص هشدار داده شده و در حال حاضر این مسئله به یکی از بحرانهای اصلی کشور تبدیل شده است. همچنین در سال جاری با قطعیهای مکرر برق روبهرو هستیم که این موضوع خلل بسیار جدی در تولید کشور ایجاد میکند و در نهایت جذابیت سرمایهگذاری در بازار سرمایه کاهش خواهد یافت؛ در نتیجه توجه به رفع ناترازی انرژی ضروری است و این یکی از ابزارهایی است که میتواند انگیزههای سرمایهگذاری در بخش تولید را افزایش دهد.
بازارسرمایه نه تنها میتواند با توسعه بازار اولیه منابعی برای افزایش ظرفیتهای تولید فراهم کند، بلکه میتواند با ابزارهای مالی خاص به کاهش ناترازیهای انرژی هم کمک کند.
سیاستگذار اقتصادی میتواند با طراحی ابزارهایی منابع لازم برای کاهش ناترازی انرژی شرکتهای بورسی را از طریق بازار سرمایه جمعآوری کند و انرژی شرکتهای بورسی را تأمین نماید. این خود یکی ابزارهای تشویقی برای ورود شرکتها به بازار سرمایه و توسعه این بازار است که نقشی مهمتر از مزیتهای مالیاتی خواهد داشت در این صورت بازار اولیه هم توسعه خواهد یافت. همچنین میتوان از بندهای قانونی موجود استفاده کرد و زیانهای شرکتهای بورسی که ناشی از قطع انرژی است را از طریق بندهای بودجهای جبران نمود. این راهکار؛ باتوجه به کسری بودجه کشور، پیچیده خواهد بود.
نکته دیگر اینکه برای تحقق رویای رشد ۸ درصدی علاوه بر سرمایهگذاری منابع داخلی و هدایت نقدینگی به سمت صنایع با ارزش افزوده وبهبود بهرهوری، به سرمایهگذاری خارجی هم نیاز داریم، اما از لحاظ زیرساخت حقوقی، روابط بین المللی و تنوع ابزار، امکان جذب منابع خارجی که بتواند در کوتاهمدت تأثیر مثبتی در رشد اقتصادی ایران داشته باشد، وجود ندارد؛ بنابراین از جمله گامهایی که در سال جاری باید برداشته شود، رفع مشکلات در زیرساختهای حقوقی و بهبود زمینه برای جذب سرمایه مستقیم خارجی است تا بتوان در سالهای آینده در صورت بهبود روابط بین الملل و بازگشت ایران به تجارت جهانی از این فرصت استفاده شود. همانطور که اشاره شد بدون جذب سرمایههای خارجی رشد بلندمدت اقتصادی، تقریبا امکانناپذیر است.
در مورد تأثیر احتمالی نتایج مذاکرات ایران و آمریکا بر بازارهای مالی باید گفت پیشبینی دقیقی از مذاکرات وجود ندارد و هر روز سیگنالهای متناقضی داده میشود؛ همچنین بهدلیل تعدد بازیگران بینالمللی در این صحنه و پیچیدگی موضوع، امکان پیشبینی دقیق هم وجود ندارد و تنها میتوان سناریویهای مختلف را مورد بررسی قرار داد. از این رو؛ در طول این مدت، همانطور که مشاهده میکنید بازارسرمایه روزهای مثبت و منفی را پشت سر میگذارد.
به نظرم خوشبینی نسبت به آغاز مذاکرات در بازارهای مالی ایجاد شده که نمود آن در نوسانات قیمت دلار نیز مشخص است. در نتیجه اگر کشورهای ایران و آمریکا در مذاکرات خود به توافق حداقلی برسند، سطح ریسکهای ایران کاهش خواهد یافت؛ همچنین امید به کاهش کسری بودجه و فروش نفت ایجاد میشود؛ در نهایت اگر صنایع صادراتی هم بتوانند به بازارهای جهانی دست یابند، بازارسرمایه واکنش مثبتی نشان خواهد داد، اما اگر به هر دلیلی مذاکرات به بن بست برسد، این بار باتوجه به رویکرد آمریکا به صفر و یک بودن مذاکرات، ممکن است که تنگناهای اقتصادی ایران افزایش یابد. انتظار میرود که دولت برنامههای مدونی برای سناریوهای مختلف نتایج مذاکرات داشته باشد و همه سیاستهای خود را به یک نتیجه گره نزند.
-
سعید اسلامی بیدگلی - استاد دانشگاه و اقتصاددان
- شماره ۵۹۰ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما