دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا صدمین روز از دومین دوره ریاست جمهوری خود را با یک سخنرانی به سبک کارزارهای انتخاباتی جشن گرفت، از دستاوردهای خود تمجید کرد و رقبای سیاسی خود را هدف انتقاد قرار داد.
آقای ترامپ روز چهارشنبه ۳۰ آوریل (دهم اردبیبهشت ۱۴۰۴) در جمع هواداران خود در ایالت میشیگان، ضمن تحسین از آنچه «انقلاب عقل سلیم» خواند، گفت که از جایگاه ریاست جمهوریاش برای خلق «تغییری ژرف» استفاده میکند و به قول او این «تازه اول راه است.»
او مصمم است تا جلوی ۳ جنگ را بگیرد: یکی در غزه، دیگری در اوکراین و سومی با ایران، که اگر چنین شود هتتریک او در خاتمه دادن به جنگها خواهد بود و موفقیت بزرگی برای او به ارمغان میآورد.
برخی میگویند اینها خیالپردازیهایی ناممکن هستند. کما اینکه موانع موجود بر سر راه توافقهای صلح در گذشته، همواره چنان سخت، ریشهدار و غیرقابل مصالحه بودهاند که عبور از آنها ممکن نبوده است؛ البته بجز یک استثنا: معاهده صلح میان مصر و اسرائیل که پس از جنگ ۱۹۷۳ میلادی منعقد شد و با پرداخت میلیاردها دلار از سوی آمریکا به هر دو طرف، ممکن گردید.
با این حال، همه جنگها باید و در نهایت به پایان میرسند. پرسش این است که چگونه و تحت چه شرایطی؟
ناتوانی آقای ترامپ در پیشبرد توافق در اوکراین و غزه، دستکم تا این لحظه، شاید روشنترین نشانهای باشد که تلاش او برای ایجاد تحول سریع در سیاست خارجی آمریکا صرفا با تکیه بر اراده شخصی، میتواند با محدودیتهایی روبهرو باشد.
در ادامه به کارنامه ترامپ در سیاست خارجی در قبال جنگ در غزه، اوکراین و همچنین مذاکره برای جلوگیری از اقدام نظامی در برابر ایران خواهیم پرداخت.
یورونیوز فارسی را در ایکس دنبال کنید
در جستجوی صلحی «پایدار» برای پایان دادن به جنگ ویرانگر ۱۸ ماهه در غزه
دونالد ترامپ درباره جنگ غزه با اطمینان مدعی شده است که اگر او به جای جو بایدن دموکرات رئیس جمهوری آمریکا بود، حمله حماس در تاریخ هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) که جرقه این درگیری را زد، «هرگز اتفاق نمیافتاد.» اما شاید این سوال پیش آید که پس چرا جنگ اسرائیل و حماس در غزه این همه به درازا کشیده شده است؟
آقای ترامپ دوره دوم ریاستجمهوری خود را با نوعی شتاب و تمرکز برای پایان دادن به جنگ اسرائیل و حماس در غزه آغاز کرد. وی در دوره انتقال قدرت، یعنی از زمان پیروزی در انتخابات تا پیش از آغاز رسمی ریاست جمهوری در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ (یکم بهمن ۱۴۰۳)، استیو ویتکاف، چهرهای مستقل و ماجراجو از دنیای ملک و املاک نیویورک که اکنون عملا وارد عرصه دیپلماسی در سطحی حساس شده، را به عنوان فرستاده ویژه خود وارد میدان کرد.
آقای ویتکاف با برت مکگورک، مشاور امور خاورمیانه در دولت بایدن، همکاری نزدیکی داشت تا مقامات اسرائیل و حماس را به پذیرش توافقی برای آتشبس موقت متقاعد کنند؛ توافقی که درست یک روز پیش از آغاز به کار رسمی ترامپ به اجرا درآمد.
آقای ترامپ همان شب و پیش از مراسم تحلیف خود، تمام اعتبار این توافق را به خود نسبت داد و آن را «توافقی حماسی» خواند که به گفته او میتواند به «صلحی پایدار» در خاورمیانه منجر شود.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
این آتشبس موقت باعث شد ۳۰ گروگان شامل ۲۰ غیرنظامی اسرائیلی، پنج سرباز و پنج تبعه تایلندی آزاد شوند. همچنین اجساد هشت گروگان اسرائیلی که کشته شده بودند به اسرائیل تحویل داده شد و در کنار آن، دولت اسرائیل دو هزار زندانی فلسطینی را نیز آزاد کرد.
اما همین آتشبس شکننده نیز در ماه مارس فروپاشید و درگیریها از سر گرفته شد، چرا که دو طرف نتوانستند بر سر بازگرداندن ۵۹ گروگان باقیمانده به توافق برسند. به باور مقامهای اسرائیلی، بیش از نیمی از این گروگانها جان خود را از دست دادهاند.
با گذشت این ۱۰۰ روز، شرایط در غزه همچنان وخیم است. اسرائیل تمام کمکها به این منطقه و جمعیت بیش از ۲ میلیون نفری آن را قطع کرده است. اسرائیل ادعا میکند که کمبودی در کمکهای انسانی در غزه وجود ندارد مدعی است که حق دارد جلوی ورود این کمکها را بگیرد، چرا که به گفته خودش، حماس این اقلام را مصادره کرده و برای مصرف خود نگه میدارد.
آقای ترامپ در حالی که روز جمعه برای شرکت در مراسم خاکسپاری پاپ فرانسیس به رم پرواز میکرد، به خبرنگاران گفت که «با جدیت زیاد» بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل را تحت فشار قرار داده تا اجازه ورود غذا و دارو به غزه داده شود، اما از پاسخ دادن به سوالاتی درباره واکنش نتانیاهو به این درخواست طفره رفت.
از ۲۴ ساعت تا ۱۰۰ روز؛ چالشهای بزرگ برای پایان دادن به جنگ اوکراین
هرچند برقراری صلح در غزه بسیار دشوار است، اما وضعیت اوکراین شاید حتی پیچیدهتر هم باشد. دونالد ترامپ از پیش از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، علنا ادعا کرده بود که میتواند جنگ بین روسیه و اوکراین را در «ظرف ۲۴ ساعت» پایان دهد. اما پس از گذشت ۱۰۰ روز، هنوز توافقی حاصل نشده است.
آقای ترامپ نارضایتی خود از ادامه جنگ اوکراین را پنهان نمیکند و از مدتها قبل آن را عامل هدر رفت پول مالیاتدهندگان آمریکایی و جانهای از دسترفته میداند.
فارغ از آنچه ترامپ ادعا میکند، این روسیه بود که به اوکراین حمله کرد، نه برعکس. اوکراین در این سه سال به شدت آسیب دیده است و برای حفاظت از حاکمیت، استقلال، مرزها و امنیت خود به تضمینهایی قطعی نیاز دارد. مضافا اینکه اوکراین برای حفظ اقتصاد و ارتش خود به کمک و پشتیبانی مداوم نیاز خواهد داشت.
افزون بر این، اگر توافقی هم به دست آید، چه کسی مانع تجاوز دوباره روسیه خواهد شد؟ بر اساس سوابق گذشته روسیه، از جمله در توافق بوداپست در سال ۱۹۹۴ که طبق آن، در ازای خروج تسلیحات شوروی از خاک اوکراین، استقلال کییف قرار بود «تضمین» شود؛ در نتیجه نمیتوان به تعهدات مسکو اعتماد کرد.
حال آنکه در ۱۰۰ روز گذشته، حتی رسیدن به یک موافقتنامه ساده متارکه موقت جنگ که توسط هر دو طرف محترم شمرده شود به مراتب دشوارتر از آن چیزی بوده که رئیسجمهور کاخ سفید پیشبینی کرده بود؛ چه برسد به یک توافق صلح رسمی.
اوضاع به جایی رسیده است که آقای ترامپ از اظهارات اولیه خود مبنی بر پایان دادن سریع به این جنگ عقبنشینی کرد و هفته گذشته گفت: «خب، من این را من باب استعاره گفتم و در قالب مبالغه بیان کردم، چون میخواستم بر این نکته تاکید کنم. بدیهی است که مردم میدانند که وقتی این را گفتم، منظورم کنایه بود، اما این هم گفتم که [این جنگ حتما] به پایان خواهد رسید.»
به انصاف باید گفت که دولت ترامپ تعلل نکرد و مذاکراتی را با روسیه و سپس با اوکراین آغاز کرد تا راهی برای آتشبس پیدا کند که ممکن است به مذاکرات صلح منجر شود. اما تا کنون، پیشرفتی واقعی در این زمینه حاصل نشده است.
مذاکرات میان ایالات متحده و هیاتهای کییف و مسکو ادامه دارد، اما واشنگتن هفته گذشته تهدید کرد که اگر نشانههای فوری از مصالحه مشاهده نشود، از مذاکرات خارج خواهد شد.
مسکو و کییف همچنان یکدیگر را به برهم زدن توافق آتشبس و بیتوجهی به توافقی که واشنگتن برای جلوگیری از هدف قرار دادن زیرساختهای انرژی طرفین میانجیگری کرده، متهم میکنند.
مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا روز یکشنبه گفت که یک هفته آینده برای کاخ سفید «بسیار حساس» خواهد بود، زیرا در حال تصمیمگیری است که آیا همچنان برای آتشبس میانجیگری خواهد کرد یا نه. آقای روبیو گفت: «دلایل خوشبینی وجود دارد، اما باید واقعبین هم بود»، و افزود: «ما نزدیکیم، اما هنوز به اندازه کافی نزدیک نیستیم.»
امیدهای کییف برای بازپسگیری حق حاکمیت خود بر سرزمینهای اشغالی توسط روسیه هفته گذشته بیش از پیش تضعیف شد، چرا که به نظر میرسید ایالات متحده با روسیه همنظر شده تا اوکراین مجبور شود برخی از سرزمینهای اشغالی مانند کریمه را به عنوان بخشی از توافق صلح واگذار کند.
آقای ترامپ میگوید ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین آماده است تا منطقه کریمه را به عنوان بخشی از یک توافق واگذار کند، حال آنکه این موضوع تا الان خط قرمز کییف بوده است. نا گفته نماند که کریمه شبهجزیرهای در اوکراین است که مسکو در سال ۲۰۱۴ آن را به خاک روسیه ضمیمه کرد.
وقتی روز یکشنبه از آقای ترامپ پرسیدند آیا به نظر او رئیسجمهوری اوکراین حاضر میشود این شبهجزیره را واگذار کند، او پاسخ داد: «فکر میکنم بله.»
آقای زلنسکی در همین حال، روز جمعه به بیبیسی گفت که کشورش «سلاحهای کافی برای بازپسگیری کنترل شبهجزیره کریمه» ندارد و افزود: «آتشبس کامل و بیقید و شرط این فرصت را فراهم میآورد که همه مسائل مورد بحث قرار گیرند.»
روسیه نیز به نوبه خود روز شنبه اعلام کرد که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه آماده است تا بدون پیششرط وارد مذاکرات مستقیم با اوکراین شود. اما دیپلماتهای اروپایی همچنان به این موضوع به دیده تردید نگاه میکنند.
تلاش ترامپ برای حفظ فشار حداکثری در کنار مذاکرات هستهای ایران
در نقطه دیگری از خاورمیانه، در موضوع ایران، دونالد ترامپ صبر و حوصله چندانی برای جزئیات پیچیده سیاستگذاری نشان نمیدهد.
آقای ترامپ فعلا تلاش میکند توافقی را بهسرانجام برساند که بهطور کامل جلوی دستیابی ایران به سلاح هستهای را بگیرد. نکته تناقضآمیز اینجاست که توافق «برجام» در دوران دولت اوباما هم میتوانست همین هدف را محقق کند به شرط آنکه ترامپ آمریکا را بهصورت یکجانبه از آن خارج نمیکرد و متعاقب آن ایران نیز به آن پایبند میماند.
آقای ترامپ درتاریخ چهارم فوریه (۱۵ بهمن) یعنی حدود ۲ هفته از آغاز به کارش در کاخ سفید، سند موسوم به «تفاهمنامه شماره ۲ امنیت ملی ریاست جمهوری» را امضا کرد و به موجب آن، تحریمهای «فشار حداکثری» علیه ایران را دوباره برقرار میکند.
بر این اساس، دولت آقای ترامپ فعلا تمرکز خود را بر به صفر رساندن تجارت نفت ایران و تحریم کردن شبکهای از کشتیها، شرکتها و افراد دخیل در صادرات این کالا معطوف کرده است که تازهترین نمونه از این تحریمها نیز دقیقا در صدمین روز آغاز به کار دولت ترامپ اعمال شد.
تاکنون، دولت ترامپ هشت دور تحریم مرتبط با بخش انرژی علیه ایران صادر کرده تا از این طریق اهرم فشار بیشتری برای مذاکرات هستهای با تهران ایجاد کند. البته شبکه تامین برنامه موشکی ایران نیز از تحریمهای وزارت خزانه داری آمریکا بیبهره نبوده است.
آقای ترامپ نامهای به علی خامنهای، رهبر ایران ارسال کرد و در آن هشدار داد که در صورت خودداری تهران از مذاکره فوری درباره محدودسازی برنامه هستهای، با پیامدهای نظامی روبهرو خواهد شد.
در نهایت، مقامهای ایرانی با وجود مخالفتهای شدید پیشین با هرگونه گفتوگو با واشنگتن، با انجام مذاکرات غیرمستقیم موافقت کردند.
این چرخش ناگهانی در سیاست تهران، از حس همزمان تهدید و فرصت ناشی میشد، چرا که چشمانداز امنیتی و اقتصادی تهران در موقعیت ضعیفی قرار داشت و در عین حال، تمایل آشکار ترامپ به رسیدن به یک راهحل دیپلماتیک نیز برای آنها قابل مشاهده بود.
آنچه شرایط را پیچیدهتر کرده، شکافهای جدی در درون دولت ترامپ است. برخی از چهرههای بانفوذ و تندرو در برابر ایران مانند مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، و مایک والتز، مشاور امنیت ملی آمریکا بهنظر میرسد با هرگونه توافق احتمالی با ایران مخالف باشند.
این نگاه میتواند با دیدگاه مقامهایی مانند جیدی ونس، معاون رئیسجمهوری آمریکا و البریج کولبی، معاون وزیر دفاع در امور سیاستگذاری که پیشتر از رویکردی دیپلماتیکتر در قبال ایران حمایت کردهاند، در تضاد و رویارویی قرار گیرد.
در حالی که صحبتها درباره یک توافق دیپلماتیک احتمالی بر سر برنامه هستهای ایران در حال قوت گرفتن است، کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل موسوم به لابی «اِیپَک / AIPAC» روز سهشنبه ۲۹ آوریل (نهم اردیبهشت) یک کمپین تبلیغاتی به ارزش ۵۰۰ هزار دلار راهاندازی کرد و از رئیسجمهور دونالد ترامپ خواست تا موضع سختگیرانهتری در قبال ایران اتخاذ کند. این تبلیغ فشار را بر دولت ترامپ افزایش میدهد و خواستار برچیده شدن کامل برنامه هستهای ایران است. در این تبلیغ، نظرات قبلی ترامپ که گفته بود ایران هرگز نباید اجازه پیدا کند که سلاح هستهای داشته باشد، نمایش داده میشود. طبق گفته این گروه لابی، این تبلیغ در شبکه فاکس نیوز و در سراسر رسانههای اجتماعی پخش میشود.
سیاست متناقض
استیو ویتکاف، مذاکرهکننده ارشد ترامپ در حوزه سیاست خارجی که همانطور که در بالا اشاره شد هیچ تجربهای در زمینه امنیت ملی ندارد، نماد روشنی از این تناقض و سردرگمی است. او که مسئولیت هدایت مذاکرات با ایران را بر عهده گرفته، پیشتر گفته بود که آمریکا علاقهای به برچیدن برنامه هستهای ایران ندارد، اما یک روز بعد مجبور شد از سخن خود عقبنشینی کند و گفت که ایران باید برنامه غنیسازی را متوقف و نابود کند.
تهران نشان داده که در زمینه دیپلماسی جدی است و پیشتر نیز «دست درازشده» باراک اوباما به سوی ایران را پذیرفته بود.
همزمان، ایالات متحده بهطور قابل توجهی عملیات نظامی خود در یمن را افزایش داده و حملاتی را علیه شورشیان حوثیِ مورد حمایت ایران انجام داده است. عملیات موسوم به «سوار گردنکلفت / Rough Rider» از پانزدهم مارس (۲۵ اسفند) آغاز شد و هدف اعلامشده آن، مقابله با حملات حوثیها به کشتیهای تجاری در دریای سرخ است.
آقای ترامپ گفته است که هر تیری که حوثیهای یمن شلیک کنند مسئولیتش با ایران است، اما به نظر میرسد که همزمان با آغاز مذاکرات با ایران، مقداری این لحن را تعدیل کرده است. هر چند که ایران نیز رسما گفته است که حوثیها «نماینده مردم یمن» هستند و بهصورت مستقل از تهران تصمیمگیری میکنند.
به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
هنوز مثل بسیاری از موضوعات سیاست خارجی دولت ترامپ حتی در رابطه با کشورهای دوست، معلوم نیست سیاست این دولت درباره ایران دقیقا چیست و آیا واقعا قصدی برای رسیدن و پایبندی به یک توافق نهایی وجود دارد یا نه.
هیچ نشانهای نیز وجود ندارد که ترامپ در چه شرایطی ممکن است به گزینه نظامی متوسل شود؛ بهویژه با توجه به گزارشهایی مبنی بر این که او با طرح پیشنهادی اسرائیل برای حمله پیشدستانه به تاسیسات هستهای ایران مخالفت کرده است.
همچنین، نشانی از هماهنگی ایالات متحده با متحدان اروپاییاش دیده نمیشود.
در غیاب چنین هماهنگی، مشخص نیست که فرانسه، آلمان و بریتانیا در چه زمانی یا تحت چه شرایطی ممکن است تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را دوباره فعال کنند؛ گزینهای که مهلت آن در مهرماه امسال (اکتبر) به پایان میرسد.